از "توسعه" تا "توطئه" (1) (ده تفاوت به زبان ساده)
نشست "الگوی سرمایه داری لیبرال"، نفی "پیشرفت اسلامی ایرانی"
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم محضر خواهران و برادران عزیز.
دوستان خواستند که راجع به یک مقولهای که در درجه اول مقوله دانشگاهی است و آثار اجتماعی در عرصه مدیریت کشور هم دارد گفتگو کنیم و آن مسئله مدل و مبنای پیشرفت و توسعه است. شاید مکرر این بحث را شنیده باشید یا ذهن شما با مسئله درگیر باشد که بالاخره توسعه، توسعه است و پیشرفت هم پیشرفت است دیگر اسلامی و غیر اسلامی آن به چه معناست؟ توسعه سرمایهداری لیبرال، پیشرفت با مدل سرمایهداری یا پیشرفت با مدل توحیدی و انبیایی اینها چه تفاوتی دارند؟ اقتصاد، اقتصاد است یک مقدار فرمول ریاضی و محاسبه و شناخت مصادیق علّی و معلولی با هدف تولید هرچه بیشتر ثروت و مصرف هرچه بیشتر. حالا اسلامیات و غیر اسلامیات آن ممکن است در حاشیه آن جامعه اتفاقات دیگری بیفتد که مستقیماً اقتصادی نیست به توسعه مربوط نیست ولی میتواند له یا علیه توسعه به کار برود. با این نگاه، طبیعتاً مدل اصلی توسعه و فرمول آن تکاثر هرچه بیشتر در قدرت و ثروت، بدون مزاحمت اخلاق و شریعت و حقوق بشر و این مباحث خواهد بود یعنی هرچه که بیشتر کمک کند که ما سریعتر به لحاظ کمّی به ثروت و قدرت بیشتری برسیم و به لحاظ ابزاری و تکنولوژی در همه عرصهها سریعتر و با قیمت ارزانتر جلوتر برویم اینها معادل با توسعه یافتگی است. آن وقت اگر یک فرهنگی، یک دینی کمک کند به تکاثر قدرت و ثروت، آن یک فرهنگ یا دین توسعه یافته است و الا ضد توسعه و ضد پیشرفت است و ارتجاعی است آن وقت یا اینجا کلاً یا باید آن فرهنگ دینی – معنوی حذف بشود چون با آن نمیشود به توسعه رسید یا اگر در صحنه آن را نگه میداریم باید یک ویراستاری و رفرمی در آن دین انجام بشود بعضی از مقولات و آموزههای اخلاقی یا فقهی – حقوقی یا کلامی اعتقادی حتی، یا رفتارسازانه آن حذف بشود بعدش هم تأویل بشود و به تأویل برود یعنی تفسیر به رأی بشود به گونهای آن دین، تفسیر و قرائت بشود که بتواند راحتتر در خدمت تکثیر هرچه بیشتر و بیقید و شرطتر قدرت و ثروت و رفاه مادی قرار بگیرد. اگر چنین بود به آن توسعه فرهنگی میگویند یا فرهنگ توسعه. اگر یک فرهنگی مانع تراشید و مدام خواست قید و شرط اخلاقی یا شرعی یا حقوقی بگذارد برای رفتارهای اقتصادی ما، آن فرهنگ توسعه نیافته میشود باید در آن جامعه توسعه فرهنگی ایجاد کرد تا فرهنگشان، دینشان، آداب و اخلاقیاتشان تطبیق پیدا کند با اصالت ثروت، اصالت ثروت و اصالت قدرت، اصالت سود یا آن فرهنگ اخلاقیتان را باید حذف کنید یا باید اخلاقتان را تغییر بدهید بحث این معمولاً در حوزه توسعه، پیشرفت و نسبت آن با دین به شمول اخلاق و حقوق دینی و عقاید دینی صورت میگیرد در بحثهای رسمی دانشگاهی در غرب و شرق دنیا اینطوری بحث میشود. حالا بالاخره شما دانشجو هستید و هر کدامتان در یک رشتهای دارید کار میکنید و عملاً شعار پیشرفت هم در این مملکت زیاد داده شده، هم قبل از انقلاب، کسانی با یک الگوهای دیگری، الگوهای وابسته به غرب شعار پیشرفت میدادند و هم بعد از انقلاب، ما دو – سه گفتمان پیشرفت داشتیم یک جریانهای چپی بودند که پیشرفت را تفسیر سوسیالیستی و مارکسیستی میکردند و یک گفتمانی که تا هنوز ادامه دارد از پیشرفت و توسعه صرفاً تفسیر لیبرال سرمایهداری دارد یک نگاه غربزده و غربگرا به مسئله دارد و معتقد است پیشرفت و جهانی شدن همه اینها به معنای حذف هویت و حقیقت و هضم ما به لحاظ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در اقتصاد و سیاست و قدرت حاکم بر غرب و جهان باشد. یکی هم این تعابیری بود که امام(ره) مطرح کرد و با انقلاب اسلامی متولد شد و امروز در دنیا مورد توجه است و دوستان و دشمنان بیشتری دارد در داخل هم گاهی با سوء تفاهم مواجه میشود. در دانشگاه، در حوزه، در رسانهها، بین نخبگان حاکمیت، هم سوء تفاهم در مورد آن میشود و هم اختلاف نظر پیش میآید. آن تعبیری است که به شکل های مختلفی گفته شد و آخرین تعبیری که از آن شد همین تعبیر الگوی اسلامی پیشرفت بود. ایرانی هم که میگویند از یک منظر است و اسلامی – ایرانی به این معنا. ایرانی به این معنا که پیشرفت در این کشور باید ناظر به مشکلات کشور باشد در خواب و رؤیا بر اساس ترجمه حرف نزنید واقعیت جامعه ایران را ببینیم فرصتها و تهدیدهای آن را، نقاط مثبت، نقاط ضعف آن، ببینیم پیشرفت درست مستقلانه در این کشور چطور باید مدیریت و تئوریزه بشود، ابتدا تئوریزه و بعد مدیریت بشود. به یک معنای دیگر هم این پیشرفت و توسعه ایرانی هست به این معنا که استعداد ایرانی، مغز ایرانی، دانشگاه ایرانی، حوزه ایرانی در این مقطع خاص از انقلاب، اینها بایستی به میدان بیایند و این مسئله را خود ما و شما باید آن را حل کنیم کسی از مریح نمیآید آن را برای ما حل کند اگر هم منتظر باشید که کسانی بیایند از شرق و غرب آنها را برای ما حل کنند آنها به فکر حل مشکلات خودشان و تأمین منافع خودشان هستند نه شما. به خصوص حالا که خود غرب، سراسر بحران اقتصادی است. تمام اروپا و اتحادیه اروپا اقتصاد در خطر فروپاشی است و هر سال سر موعد تنظیم بودجه باید چند میلیاردی این بدهیها بالا میرود از طریق دلار و طلا و نفت هم بدهیشان را به کل جهان تحمیل و پخش میکنند چون پولشان را پول بینالمللی کردند و بخش زیادی از تورم و بدهیها و کسری بودجهشان را عملاً بر کل اقتصاد جهان تحمیل میکنند. با وجود این اقتصاد سرمایهداری بعد از بخصوص جنگ جهانی اول و دوم مطرح شد و اعلام شد که دوتا گفتمان داریم یکی سوسیالیزم و مارکسیزم چپ است مخالف مالکیت خصوصی و سرمایهدار و طرفدار مالکیت دولتی است، توزیع مساوی ثروت، و سطح متوسط زندگی برای همه، نتیجه آن گفتمان عملاً توزیع فقر شد تقریباً تمام کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی به لحاظ اقتصادی کاملاً عقب افتادند و همه چیز را کم داشتند. عملاً اقتصاد کمونیستی و چپ شعار برابری میدادند شعار خوبی بود اما برابری منهای معنویت، یعنی بر اساس تفکر الحادی و مادی و برابری مکانیکی صرف، نه عدالت، برابری به نحوی که انگیزه کار خصوصی را از افراد بگیری، برای افراد حریم خصوصی مالکیت خصوصی، قائل نباشی و همه ملت کارمند دولت بشوند و همه کارگر کارخانههای دولتی بشوند. خب اقتصادی که شعار توسعه با گفتمان چپ، کمونیستی، سوسیالیستی میداد آن پیشرفت و اقتصاد عملاً آن شعار برابری چپ به دیکتاتوریهای نظامی و حزبی شد و اقتصادهای کاملاً عقبافتاده، آخرین نمونههای آن بعد از سقوط شوروی چین و کوبا بودند. اسم چین جمهوری جماهیر سوسیالیستی است ولی بیسروصدا کمونیزم را کنار گذاشتند و به سمت سرمایهداری خردهپا و تجاری رفتند البته بازارهای دنیا را هم گرفتند با همین شکل تولید کالاها از طریق نیروی انسانی که همه چیز را کپیسازی کنند و بیرون بدهند! آخرین نمونه آن هم قرآن بود! قرآن چینی هم آمد که غلط هم در آن هست. احتمالاً در آینده اینها از آدمها هم کپیبرداری میکنند. اینها عملاً از تفکر کمونیستی بیرون آمدند و نمونه آخر آن که شعارهای خیلی وفادارنه به سوسیالیزم هنوز دادند و میدهند یکی کوبا و یکی هم کره شمالی است. اینها آخرین بقایای ایدئولوژی و مکتبی هستند که بیش از نیم قرن ادعاهای خیلی بلندی کرد با شعار برابری و پیشرفت و نصف از جهان را هم گرفت و به ماه سفینه هم فرستادند، بزرگترین ارتش جهان را هم تشکیل دادند ولی فرو پاشید چون بر اساس مادیت و ماتریالیزم شعار برابری دادن به جایی نمیرسد برابری بدون ایثار و گذشت و عدالت و اخلاق نمیشود. نمونه آخر آن کوباست که در آنجا اعلام رفرم اقتصادی کردند که اصلاً کسی حق نداشت آنجا ماشین و خانه معامله کند همه چیز دولتی و تحت اختیار دولت بود. به بنبست رسید! با این که حاکمان آن همین فیدل کاسترو آدمهای سادهزیست بودند شاید صادقترین کمونیستها بودند یعنی اگر شعار میدادند دنبال آن نبودند چون اکثر کشورهای کمونیستی صادق هم نبودند دروغ هم میگفتند شعار علیه سرمایهداری میدادند جلوی مردم ساده میپوشیدند ولی حسابهای بانکیشان پر بود و کاخهایشان هم از کاخهای سرمایهداری غرب کم نمیآورد، کاخ کرملین در مسکو از کاخ سفید واشنگتن کم نمیآورد وقتی این رئیس جمهورها و رئیسهای احزاب کارگری و چپ که شعار طبقه کارگر میدادندو میمردند بعد میدیدید که کلکسیون ماشین دارند، زمین دارند، ویلا دارند، و عیش و نوششان مثل یک سرمایهدار برقرار بود چون وقتی معنویت خدا و تقوا نباشد یا به زبان باشد و در عمل نباشد که آنجا به زبان هم نبود خب همه چیز دروغ است برای چه باید برای دیگران فداکاری کنید. عملاً شعار سوسیالیزم و چپ و برابری تبدیل به یک نوع دیکتاتوری حزبی بسته ریاکار شد. با شعارهای چپ و کارگری. آن اقتصاد آن مدل شکست خورد هم به لحاظ مادی و هم معنوی. اقتصاد راست و سرمایهداری لیبرال که ادعا کرد، آقا دیدید دوتا مدل توسعه بود یکی چپ، یکی راست سرمایهداری. دیدید چپها شکست خوردند؟ چون آنها شکست خوردند پس ما بر حق هستیم! خب این هم دروغ بعدی است. شکست و ضعف آنها به دلیل قوت شما یا حقانیت شما نبود اتفاقاً پیروزی شما به دلیل ضعف آنها بود نه این که ضعف آنها به دلیل قوت شما باشد برعکس بود. چون آنها ضعیف بودند شما بردید نه این که چون شما درست بودید یا قوی بودید آنها باختند بلکه عکس آن درست است جای علت و معلول را عوض نکنید و اما شما بردید یا نبردید؟ نظام سرمایهداری توسعه با مدل سرمایهداری غرب، توسعه با تعریف راست، پیشرفت و تعریف لیبرال سرمایهداری به چه قیمتی تأمین شده است و آیا الآن چقدر قدرت دارد؟ آیا الگوی خوبی است یا نه؟ فقط بعضی از این اتفاقات را من اینجا اشاره میکنم، البته نقاط قوت هست من نمیخواهم بگویم نقاط قوتی وجود ندارد در نظام چپ هم نقاط قوت بود، در اقتصاد سوسیالیستی و توسعه چپ نقاط قوتی بود ولی نقاط ضعف آن بیشتر بود نظام سرمایهداری، نظام لیبرال هم نقاط قوتی دارد، حتماً. اگر یک نظام اقتصادی نقطه قوتی نداشته باشد که مسلط نمیشود یک نقاط قوتی در آن هست اما نقاط ضعف بر نقاط قوت میچربد هم به منشأ آن توجه کنیم و هم به آثار آن. منشأ این توسعه چه بود؟ پیشرفت با مدل سرمایهداری غرب که عمدتاً از قرن 16 و 17 میلادی استارت آن زده شد و در قرن 19 و 20 با مسئله صنعت و تکنولوژی و استعمار و جهانی پیشرفت کرد عملاً این بود – دیگر من توضیح نمیدهم همه اینها تاریخ دارد و روشن است – به قیمت نابودی چهار قاره، اروپای غربی و مدرنیته غرب شکل گرفت و ایالات متحده. یعنی کل قارة آمریکای شمالی و جنوبی نابود شد میدانید بیش از صد میلیون انسان بومی سرخپوست، شهروندان واقعی آمریکای لاتین ظرف سه قرن کشته شدند، صد میلیون انسان! 5 الی 7 تمدن بزرگ ریشهدار در آمریکا به دست اروپاییها نابود شده است. بزرگترین هولوکاست تاریخ! قاره آفریقا نابود شد بیش از 120 میلیون انسان سیاه یا قتل عام و غارت شدند یا به بردگی گرفته شدند و از آفریقا اینها را به آمریکا یا اروپا برای بردگی برده شدند یعنی مدرنیته و اقتصاد جدید و توسعه غربی، بر روی خون و استخوان چند صد میلیون انسان رنگینپوست، سرخپوست و سیاهپوست در سه قارة آمریکای شمالی و جنوبی یا اگر کل آن را یک قاره بگوییم و آفریقا نابود شدند و بر روی آنها شکل گرفت، و بعد از قرن 16 و 17 نوبت به قاره اقیانوسیه رسیدو کل شهروندان اصلی قاره اقیانوسیه که استرالیا آن جا هستند همه اینها را از بین بردند نسلکشیهای وسیع، منابع زیرزمینی و روزمینی اینها غارت شد بعد از این که این سه قاره را اینها نابود کردند و استثمار و بردگی، بعد در قرن 19 و 20 سراغ آسیا و سراغ جهان اسلام آمدند. در قرن 19 و 20 بر اینجا هم مسلط شدند عملاً در قرن 19 و 20 بر کل جهان اینها مسلط شدند یعنی 150 سال- 200 سال، تمام کشورهای دنیا یا مستقیم توسط اروپای غربی و بعد آمریکا اشغال شد یا کودتا کردند یا دیکتاتور آنجا گذاشتند به شکل سلطنت یا به شکل جمهوریهای قلابی و هنوز هم مشغول همین کار هستند. هر جا در دنیا معادن زیرزمین، طلا، نفت، الماس، ثروتهایی هست اینها یک جوری لولهکشی کردند و مکیدند و پمپاژ کردند و ثروت جهان را به سمت اروپای غربی و آمریکا کشاندند. تقریباً بیش از دو سوم جهان، به دست 4- 5 حکومت، یعنی آمریکا بعد از این که تشکیل شد، انگلیس، فرانسه، و روسیه و در مرتبه بعد، چند کشور اروپایی دیگر که گاهی آمدند، گاهی ضعیف شدند، گاهی قوی شدند، ایتالیا، و قبل از همه اینها اسپانیا و پرتغال در قرن 16، بخشهایی از هلند، بخشهایی آلمان و بخشهایی از همین کشورهای پراکنده، تا حتی بلژیک، نوروژ اینها در کشورهای آفریقا و آسیا مستعمره داشتند و هنوز هم دارند و آفریقای مرکزی، عملاً 7- 8 کشور اروپای غربی که همینها هم آمریکا را تشکیل دادند عمدتاً انگلیسیها، از قرن 16 تا الآن، نزدیک به بیش از 400 سال است که اینها در تمام جهان مشغول جنگافروی و قتل و غارت و کشتار و غارت منابع هستند الآن هم که داریم با شما صحبت میکنیم ادامه دارد یعنی اشغال عراق، افغانستان، لبنان، تجزیه سودان، بمبارانهای لیبی، برای نفتش، چون اینها با تمام حکومتهای قبلی اینها رابطه داشتند. قذافی 10- 20 سال اول انقلابی بود بعد دید نمیصرفد! تسلیم شد و کلاً با اینها با هم کار میکردند الآن هم که ناتو اینها را بمباران کردند برای منافع خودشان است که در آینده شمال آفریقا هم باشند چون تمام این کشورها در 200 سال کذشته مستعمره اینها بوده است تمام این کشورهای شمال آفریقا، خاورمیانه اسلامی، تا شبه قاره هند تا آسیای میانه تا شرق آسیا همه اینها سابقه اشغال و استعمار در این دو قرن دارند بعضیهایشان نوکر و مستعمره انگلیس بودند، بعضیها فرانسه، بعضیها ایتالیا، بعضیها در بخشهای دیگر آفریقا تا آلمان، هلند، بلژیک، قبل از همه عرض کردم اسپانیا، پرتغال، از مالزی و اندونزی بگیرید تا این طرف شمال غرب آفریقا، مراکش، الجزایر، همه اینها در این 200 سال به نحوی اشغال شدند بعضیها هنوز تحت اشغال هستند بعضیها هم که ظاهراً ارتشهای اروپای غربی و آمریکا بیرون رفتند حکومتهای دست نشانده و عواملشان را آنجا گذاشتند مثل شاه ما و شیخها و شیخکهای خلیج فارس، مثل مبارک، بنعلی، این شاه عبدالله عربستان، اردن، یمن، بحرین، همه اینها مزدوران آمریکا و انگلیس هستند یعنی اینها دستور میگیرند چقدر نفت صادر کنیم؟ چقدر بالا؟ چقدر پایین؟ چه کسی را کجا بگذاریم؟ کجا چه موضعی بگیریم؟ توی سیاست خارجی، توی اقتصاد، دقیق فرمانبر هستند توسعه غربی به این قیمت تشکیل شده است این را بدانید فکر نکنید که همه اینها کار و زحمت و تلاش و عقل و تکنولوژی و علم است سه چهار قرن غارت جهان و جنگ و اشغال، نفت کشورهای اسلامی. الآن کشور سنگال در آفریقا یکی از فقیرترین کشورهای دنیا بیچارهها هستند در حالی که زیر پای این مردم غنیترین معادن الماس جهان آنجاست تمام این الماسها به بازارهای صهیونیست در آمریکا و اروپای غربی میرود مردم دارند روی آن منابع از گرسنگی میمیرند! همین مصری که گاز مجانی به اسرائیل به فرمان آمریکا صادر میکرد دو میلیون – سه میلیون آدم در پایتخت قاهره حلبیآبادنشین هستند یعنی در قبرستانها زندگی میکنند گرسنه هستند. پس این نکته اول، مدرنیته و توسعه سرمایهداری در غرب، آقا این کشور توسعه یافته، ساختمانهایشان را ببینید، ماشینهایشان را ببینید، ثروتشان را ببینید و... سؤال اول، از کجا آوردهای؟ به چه قیمتی این مدل پیشرفت تحقق پیدا کرد؟ به قیمت کشتار و چند صد میلیون انسان دیگر، به قیمت عقب نگه داشتن و استثمار چند قاره دیگر، به قیمت چند هولوکاست میلیون میلیون کشتار. آخرین نمونههایش پیش چشم ماست، عراق اشغال شده و تا الآن یک میلیون عراقی بعد از این که آمریکاییها در عراق آمدند یک میلیون عراقی کشته و معلول و مفقود شدند قبل از آن صدام میکرد و حالا هم اینها. پس اولاً روشن شود پیشرفت غرب، که کشورهای توسعه یافته آن طرف هستند بقیه هم توسعه نیافتهاند ما هم در حال توسعهایم، معیار توسعه چیست؟ به چه قیمت؟ به چه قیمت ثروت و قدرت جهان را در آنجا جمع کردید؟ نکته دوم چطور از اینها استفاده میکنید؟ کجا مصرف میکنید؟ آیا این ثروت و قدرت و تکنولوژی که آنجا در این یکی دو قرن اخیر جمع شد واقعاً دارد در مسیر انسانی به کار میرود و در مسیر عدالت است؟ در خدمت بشریت است یا در خدمت یک طبقه حداقلی سرمایهدار در غرب، نه حتی توده مردم. خب شما الآن خودتان دارید میبینید در آمریکا و اروپا توده مردم تحت فشار هستند مگر نیستند؟ الآن در اسپانیا در ایتالیا، در انگلیس در یونان که الآن ورشکست شده است در خود آمریکا، طبقات پایین مردم تحت فشار هستند طبقات متوسط به پایین اکثر مردم تحت فشار هستند و نمیتوانند زندگی کنند و اینها در خیابانها هر بار آمدند سرکوب شدند. در انگلیس، آخرین باری که اینها به خیابان آمدند یک مرتبه انگلیس اعلام کرد آی القاعده آمده و میخواهد بیاید همه را بخورد! همه را از ترس تروریزم و القاعده، و این که آی مسلمانها آمدند و الآن همه ما را میخورند! دوباره همه را میترسانند و سرکوب میکنند که توی خانههایتان بروید این دفعه که دوباره مردم در انگلیس به خیابان آمدند گفتند همه اینها اراذل و اوباش و دزد و گدا هستند. این تا مدت زیادی نمیتواند ادامه پیدا کند. الآن بالاترین آمار فقر در تاریخ آمریکا برای الآن هست. رسماً اعلام کردند 50 میلیون آدم در خود آمریکا گرسنه هستند یعنی باید از دولت کوپن بگیرند و الا شب گرسنهاند نمیتوانند بخوابند. خب اقتصاد سرمایهداری لیبرال غرب، امتحانش را دارد میدهد و داد. اولاً با چه قیمت و با چه هزینهای تشکیل شدید؟ ثانیاً این ثروت و قدرت کجا مصرف شد؟ دنیا را به جنگ کشیدید. این همه جنگ و خشونت و غارت و فسادی که الآن در دنیا و در دوران مدرنیته حاکم است در تمام تاریخ این همه جنایت و کشتار نشده است همین چنگیز و نرون و آتیلا و همین چیزهایی که میگویند که همهشان هم جنایتکار بودند تمام آنها روی همدیگر در طول تاریخ به اندازه آمریکا کشتار نکردند. آمریکا 80 جنگ در عرض همین 60- 70 سال، 80 جنگ و حمله به کشورهای مختلف دنیا کرده است از ویتنام و شرق آسیا بگیرید تا آمریکای جنوبی و مرکزی، غیر از کودتاهایی که انگلیسیها و آمریکایی در کشورهای مختلف کردند. کودتای 28 مرداد ما یکیاش بود، کودتای قبل از آن، با کودتای اول رضاخان را آوردند، با کودتای دوم هم پسر شاه را آوردند و جاهای دیگر هم همینطور. شما دارید با تغذیه انگلی از کل بشریت اقتصاد سرمایهداری توسعه یافتهتان را سر پا کردید. البته من نمیخواهم بگویم نظم نیست، عقل نیست، عقل ابزاری نیست، علم نیست، تلاش نیست، نخیر همه اینها هست، تلاش هم هست، محاسبه و فکر هم هست اما کسی فکر نکند همهاش اینهاست بخش اعظم آن این است. از کجا آوردهای؟ یک. دوم این که کجا این ثروت و قدرت را مصرف کردی؟ در خدمت بشر یا علیه بشر؟ سوم؛ دارید سقوط میکنید و از نظر اقتصادی سقوط کردهاید. شما بحرانزدهاید و از طریق سلطه بر بقیه بشریت دارید روی سقوط اقتصادیتان پوشش میگذارید و الا شما هم الآن مثل شوروی سقوط کردید، پیشرفت با مدل اسلامی، حالا ایرانیاش را گفتیم به چه معنا، اسلامی به لحاظ محتوا، به لحاظ مبانی و اهداف، به لحاظ حقوق و حدود، به لحاظ ارزشهای حاکم بر اقتصاد، به لحاظ جهتگیری و هدفیابی به این معنا اسلامی است. ایرانی به چه معنا؟ حداقل به دو معنا. 1) با مغز و جسارت و استعداد جوانان ایران مشکلات ایران باید حل شود و 2) مدلی که میدهید ناظر به واقعیت و مشکلات واقعی مردم خود ما باشد همینطور روی هوا و روی هپروت حرف نزنید. ترجمه میکنید همانها را هم حفظ میکنید همانها را هم میروید میگویید و همانها را هم میخواهید عمل کنید. آقا مشکلات جامعه خودت را ببین که جامعه ما الآن چه موقعیتهای مثبت و منفی دارد؟ مشکلات خودت را حل کن. تحقیق و پژوهشهایتان همه باید در جهت حل مشکلات نظری یا عملی جامعه خودت باید باشد. به این معنا ایرانی است.
حالا خصوصیات این چیست؟ من چندتا از خصوصیات این را عرض میکنم. چون ببینید شما موتور اصلی پیشرفت در این کشور هستید، دانشگاه است باید خودتان بفهمید چه نوع پیشرفتی را دارید هدفگیری میکنید و دنبال چه چیزی باید باشید؟ چندتا سؤال اساسی من اینها را میگویم آخر عرایضم دوستان هرجا به عرایض من ابهام و اعتراضی و اشکالی داشتید یا نکتهای داشتید که میخواهید من بشنوم و بقیه هم بشنوند اینها را بفرمایید که نظرتان را اینجا بخوانیم اگر چیزی به نظرم آمد عرض میکنم یا اگر اشکالی یا ابهامی در عرایض بنده بود.
من چندتا اصل را بیان میکنم که روشن بشود پیشرفت یا توسعه با معیار اسلامی چیست؟ نکته اول این است که پیشرفت اسلامی یا پیشرفت سکولار، معنیاش این نیست که کلاً اینها هیچ وجه مشترکی ندارند همچنین معنیای نمیدهد. پیشرفت یک مؤلفههای مشترکی دارد که اسلامی و لیبرال سرمایهداری و کمونیستی و فاشیستی و غیر اینها، همه اینها در بعضی از مؤلفههایشان مشترک هستیم تعریف پیشرفت این است که رفاه هست یا نیست؟ بله. تأمین اجتماعی هست یا نیست؟ بله. بهداشت هست یا نیست؟ بله، خب اینها باید باشد. امنیت هست یا نیست؟ اشتغال و شغل باید باشد یا نباید باشد؟ بله همه اینها باید باشد در این جهت همه مشترک هستند اما در همین مشترکات هم یک جاهایی تفاوت پیدا میشود. یکی اولویتهاست. یکی معیارهاست، یکی جهتگیری است، و چهارم محدودیتهاست. پنجم انگیزه آن است. در این موارد اختلافاتی پیش میآید و الا بدون اینها که پیشرفت نیست. لذا در شاخصهای پیشرفت ما در بخشی از آن، در شاخصهای مادی پیشرفت، نگاه اسلامی – انقلابی به پیشرفت، کاملاً مثل نگاه سرمایهداری یا لیبرال به چپ و کمونیستهاست از این جهات همه مثل هم هستند در تفسیر و جزئیات آن متفاوت است اما در یک جهاتی هم تفاوت هست که بعضی چیزها که در آن معیارها پیشرفت تلقی میشود در این معیار پیشرفت نیست و به عکس، جنبههایی برای پیشرفت وجود دارد که اینجا شما رعایت میکنید و آنها به اینها توجه ندارند و جزء توسعه نمیداند چون توسعهای که فقط ثروتمحور و قدرتمحور، دنیامحور شد، توسعه سکولار یعنی اصالت دنیا، این یک جاهایی اولویتهایش و جهتهایش و محدودیتهایش تفاوت میکند با توسعهای که مبنای آن بر اساس انسانشناسی و هستیشناسی توحیدی است. ببینید شما وقتی راجع به اقتصاد و توسعه نمیتوانید حرف بزنید الا این که راجع به هدف زندگی و راجع به فلسفه اجتماع و مدنیت به یک جمعبندی برسید. اصلاً برای چه زندگی میکنیم؟ برای چه جامعه تشکیل میدهیم؟ به این سؤالات هر جوابی بدهید پاسخ شما تأثیر دارد در این چه نوع پیشرفت و توسعهای را پیشرفت میدانید یا نمیدانید؟ شباهتهایی وجود دارد، تفاوتهایی وجود دارد.
تفاوت اول: در اقتصاد یا توسعه و پیشرفت با مدل اسلامی، هدف اقتصاد انسان با همه ابعاد آن است نه این که هدف انسان اقتصاد باشد. ببینید هدف اقتصاد انسان است؟ یا هدف انسان اقتصاد است؟ این یکی از مبانی تفاوت ماست. هدف توسعه و پیشرفت انسان است یا هدف انسان توسعه و پیشرفت است؟ کدام باید فدای کدام بشوند؟ کدام وسیله است و کدام هدف است؟ کدام در خدمت دیگری است؟ در یک مدل، شما میگویید انسان چیزی نیست جز جسم و لذائذ آن، انسانیتی وجود ندارد، همه چیز و از جمله انسانیت، اخلاق، عدالت، حقوق، معنویت، تقوا، خانواده، عاطفه، عشق، همه اینها به دَرَک! همه فدا بشود برای بالا آمدن منحنی ثروت و تکثیر ثروت! در یک منطق نخیر این نیست. تفاوت اینها در روشها آشکار میشود. آن میشود کسب ثروت و حفظ ثروت به هر قیمت، ولی اینجا نخیر به هر قیمتی نه. ببینید از کجاها راهها جدا میشود؟ شما ممکن است در یک چیزی بگویید ما اگر مراکز قمار داشته باشیم در تولید ثروت کمک میکند. خب میخواهیم توسعه پیدا کنیم، توسعه یعنی چه؟ یعنی پول هرچه بیشتر. تمرکز ثروت با قمار میشود، با شراب میشود، با سکس و فیلمهای مبتذل و پورنو میشود. الآن میدانید اینها بزرگترین کاسبیهای دنیاست. الآن بزرگترین منابع ثروت برای ایالات متحده آمریکا کشاورزی آن نیست، صنعت آن نیست، بزرگترین منبع ثروت آمریکا؛ غیر از جنگهایی که میکند و غارتها، میدانید چیست؟ یک) فروش اسلحه. یعنی صدور خشونت. دو) صدور فیلم، یعنی صدور شهوت و مالیخولیا، فرهنگسازی. سه) مواد مخدر. خب این توسعه است اما مدل اسلامی توسعه این طوری میشود؟ میشود که انسان را برای ثروت فدا کنی؟ میگوید مهم نیست پول از کجا میآید، بیاید. خب این هم یکی از تفاوتهاست. انسان هدف توسعه و اقتصاد است، انسان با همه جامعیت آن که یکی جسم آن، بهداشت آن، سلامت، مسکن، خانه، ازدواج، اشتغال، یکی هم که اصل مسئله است روح او و حقیقت و جوهر انسان است، اخلاق، معنویت، عدالت، کرامت، فضایل اخلاقی، رشد، معرفت، تقوا، هر دو را باید با هم ببینید پیشرفت یک بُعدی، پیشرفت مادی و غربی است. پیشرفت دو بُعدی یا چند بُعدی، پیشرفت اسلامی میشود. این یکی از فرقهای آن است. هدف اقتصاد رفاه است، بله، اسلامی و کمونیستی و سرمایهداری هدف همهشان است معلوم است که رفاه است اما رفاه به چه قیمت و تا چه حد؟ و آیا برای همه یا برای بعضیها؟ آیا رفاه انسانی و رفاه حیوانی یکی است؟ رفاه حیوان فقط به علوفه است. حیوان مرفه، یک اسطبل مرفه و مجهز چه اسطبلی است؟ اسطبلی است که یک حیوانی که آنجا رها میکنی و آب و علوفهاش باشد و جفت او هم باشد. حیوان باید از این سه جهت ارضاء بشود. امنیت هم داشته باشد. یک وقت گرگی حمله نکند. این توسعه مادی میشود. به انسان هم همینطور نگاه کنی بگویی جامعه یک اسطبل بزرگ است آب و برق و علوفه و مسکن و مسائل جنسیشان را تأمین میکنیم به جایش برایمان برّه بگذارند! اگر مرغ است برایمان تخم طلا بکنند پیشرفت کنیم! یکی هم نگاه انسانی است که تو با انسان طرف هستی نه با گاو. انسان فقط شکم ندارد شعور هم دارد. حکومتها مسئول فقط شکم مردم نیستند بلکه مسئول شعور مردم هم هستند، مسئول اخلاق و رشد انسان هم هستند. اینها انسان هستند حیوان نیستند. در اقتصاد سرمایهداری، انسان را به چه تعریف میکنند؟ حیوان اقتصادی. در علوم سیاسی مدرن در غرب، تعریف انسان چیست؟ حیوان سیاسی. در تفکر اسلامی، انسان حیوان اقتصادی و سیاسی فقط نیست، حیوان به معنای جاندار. جانور سیاسی، یعنی جانور قدرتمدار. جانور اقتصادی یعنی جانور ثروتپرست، سودپرست. تعریف انسان این است؟ قرآن و انبیاء آمدهاند که بگویند انسان این است؟ این انسان شماست نه انسان انبیاء، آن هم میشود پیشرفت در مدل شما. پیشرفت اسلامی یعنی باید همه ابعاد را با هم ببینیم. ما دام نیستیم، علوفهمان خوراکمان را جلویمان بریزند بگویند توسعه یافتید! هدف، انسان است با ابعاد هم مادی و هم معنوی. انسان هم جسم دارد و هم روح. تأمین جسمانی و روحانی انسان هر دو در پیشرفت اسلامی باید هدف باشد - این را دقت کنید یکی از اختلافات هم اینجاست - و اگر یک جایی تزاحم پیش آمد هر دویش قابل جمع نیست یعنی یک پیشرفت مادی، یک پیشرفت معنوی هست این دوتا با هم در یک جای خاص قابل جمع نیست، اینجا هم در فرهنگ اسلامی اولویت را به پیشرفت معنوی و روحانی انسان میدهند چون انسان در این عالم ماده و عالم طبیعت، 50- 60 سال بیشتر نیست ما از اینجا عبور میکنیم ما ابدی هستیم انسان یک موجود ابدی است. میدانید انسان مرگ ندارد. محاسبه هم بکنید چرتکه هم که بیندازید اگر عمل الف، به نفع جسم ما در این 40- 50 سال هست و به ضرر روحانیت ما و روح شرافت و کرامت انسانی ماست که تا ابد ما به آن احتیاج داریم اینجا باید این 30- 40 سال، 50- 60 سال، این 10 سال را فدا کرد یا ابدیت را؟ چرتکه هم میگوید ابدیت نباید فدای موقت بشود. این خیلی هم عقلانی است. این ترجیح روح بر جسم، خیلی هم عقلانی است لذاست که میگویند مثلاً روزه، وقتی که روزه میگیریم بخصوص خانمها وقتی در گرما حجاب دارند خب این به لحاظ مادی و جسمانی اذیتشان میکند انفاق وقتی میکنید میروید کار میکنید زحمت میکشید بعد باید یک پنجم آن را به دیگران و فقرا بدهید به منافع اجتماعی بدهید خب این روی آدم فشار میآید. بالاتر از همه جهاد، یک وقتی باید بروید جانتان را بدهید، میروید جانباز میشوید و تا آخر عمر کور میشوید و برای یک حقیقت و ارزش الهی فلج میشوید. اینجا همان جاهایی است که یک سود مادی و جسمانی با یک سود معنوی و الهی و انسانی با هم تزاحم پیدا میکند. اینجا کدام را انتخاب میکنید؟ اکثر مردم اولی را انتخاب میکنند. انفاق نمیکنند، جهاد نمیروند، اهل فداکاری نیستند، یک اقلیت آنهایی که مؤمن هستند آگاهی و ایمان به غیب دارند و این عالم را فقط عالم جسم نمیدانند آنها خیلی عاقلانه و به نفع خودشان تصمیم میگیرند. پس نکته اول، نسبت ماده و معنا باید روشن شود چیست؟ ما در اسلام تفکیک ماده از معنا نداریم، که اینها مادیات است اینها معنویات است، بلکه ماده و معنا ترکیب است. هر عمل مادیای که شما انجام میدهید در عین حال معنوی میتواند باشد. شما مادیترین عملتان را میتوانید به معنویت تبدیل کنید. مادیترین عمل چیست؟ آدم خانوادهاش را تأمین کند، ازدواج کند، تفریح کند، کار کند، اقتصاد خانوادهاش را تأمین کند، اینها مادی است که همه اینها وقتی در مسیر الهی باشد تبدیل به معنویت میشود. عکس آن، تبدیل همه چیز به ماده است حتی تبیدل معنویت به مادیات! که بیایید به اسم معنویت بخواهید منافع مادی خودتان را تأمین کنید. ببینید اینها همه مبانی فکر توسعه است. اینها مبانی الگوی توسعه است. تفکر اسلامی اصالت ماده نیست اصالت روح است، اصالت ابدیت و آخرت است اما دنیا مزرعه آخرت است و اسلام ماده و معنا، مادیت و معنویت را تفکیک نمیکند. امام(ره) میگوید دانشگاه مرکز درست کردن انسان باید باشد نه مرکز فارغالتحصیل کردن آدمها، که بیایند اینجا یک چند سالی یک چیزی بخوانند مدرک به تو میدهیم برو! میگوید دانشگاه باید مرکز تربیت انسان باشد. نه فقط تولید مدرک، چه دانشگاه روحانیون (حوزه) چه دانشگاه شما. این همان چیزی است که انبیاء(ع) اساساً برای همین آمدند. تمام انبیاء و تمام کتب آسمانی آمدند تا انسان بسازند هدف دیگری برای ساختن انسان نداشتند چون اگر انسان ساخته شد همه چیز به صورت معنویت درمیآید یعنی مادیات هم معنوی میشوند. برعکس اگر دانشگاهی شیطانی یا حوزه شیطانی یا جامعه و حکومت شیطانی بود از دانشگاه ما و شما، از حوزه و دانشگاه، انسانهای باسواد ولی منحرف و فاسد بیرون میآیند آنها معنویات را هم به صورت مادیات درمیآورند. فانی در مادیات میشوند و همه چیز را فانی در مادیات میکنند.
نکته بعدی، در اقتصاد یا توسعه یا پیشرفت اسلامی غیر از بحث معنویت و این که مادیات هم باید معنوی نگاه کرد شما وارد همه کارهایی که مادیون عالم میشوند باید بشوید اما با انگیزه و هدف معنوی، و الا همه کارهایی که آنها میکنند شما هم میکنید غیر از جنایت! نظم، تأمل، پیگیری، رشد، بالا آمدن آمار تولید ثروت، توزیع درست ثروت، علم، عقلانیت، همه اینها، همه اینها عبادت میشود و همه جا مسجد میشود کارگاه، دانشگاه، آزمایشگاه، کارخانه و مزرعهتان همه جا مسجد میشود. همین که امام(ره) میگوید مادیات را معنویات میکنند و انبیاء برای همین آمدند. اصل سوم در مدل پیشرفت و تفاوت آن با مدل غربی این است در این منطق اسلامی اصالت با رشد انسان است. توسعه اسلامی، توسعه انسانی است اقتصاد اسلامی یعنی اقتصاد اخلاقمحور و حقوق محور. نه فقط اصالت پول. پیشرفت یک بُعدی سرطانی نه، پیشرفت چند بُعدی در همه ابعاد. اقتصاد صنعتی، کشاورزی پیشرفت بکند، بهداشت، بیمه، رفاه، امنیت، اما در کنار آن خانواده متلاشی نشود حفظ شود، عاطفه و عشق و محبت و احساس در جامعه نابود نشود، فاصلههای طبقاتی زیاد نشود، معنویت و توحید و اخلاق و فداکاری و مواسات و مساوات و ایثار و تقوا و گذشت و بخشش و عشق و عاطفه و خانواده به خاطر توسعه و به اسم توسعه از بین نرود. چون ما آخرش توسعه را برای چه میخواهیم؟ حالا پول زیاد شد، وقتی که در یک جامعهای ثروت زیاد شد اما عدالت و اخلاق نبود، خانواده نبود، عاطفه نبود اینها به چه درد میخورد؟ و به درد چه کسانی میخورد؟ یک اقلیتی که دارند. این هم یک اصل دیگر. اقتصاد اسلامی، مدل اسلامی پیشرفت و توسعه اسلامی هدفش در درجه اول انسان و رشد انسان است. حسنات دنیا و هم حسنات آخرت هر دو. «ربّنا آتنا فیالدنیا حسنه و فیالآخره الحسنه» ما نمیخواهیم دنیا را فدای آخرت بکنیم و نمیخواهیم آخرت را فدای دنیا بکنیم. حسنه دنیا و حسنه آخرت، این مدل اسلامی پیشرفت میشود. تفکر مادی چه چپ آن چه راست آن، دنیا را میخواهد آخرت را نمیخواهد. اصلاً قبول ندارد. یا میگوید اعتقاد به آخرت یک خرافه و احساس شخصی است! در حریم خصوصیات دخالت بده، دخالت در عرصه علم و تمدن و حکومت و مدرن نده. تفکر اسلامی اینطوری نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمودند «الخلقُ عیال الله» خلق و بشریت، بلکه نه فقط انسانها، تمام موجودات، گیاهان، پرندهها، حیوانات، انسانها، همه موجودات عالم از جمله انسانها، عیالالله، خانواده خدا هستند انگار همه چیز تحت تکفّل خداوند است. کل عالم یک خانواده است، کل بشریت یک خانواده هستند. متکفّل کل این خانواده خداوند است همه متعلق به خداوند هستند، مخلوق او بنده او. بعد پیامبر(ص) فرمودند «و احبُّ الخلق إلی الله تعالی منَ نفعَ عیال الله أو أدخل علی اهل بیتٍ سرورا» اینها هم در زندگی شخصی کمک میکند و هم در نگاه به علم و تکنولوژی و تمدن و توسعه و پیشرفت. پیامبر اکرم(ص) فرمودند که همه خلق، در حکم خانواده خداوند است. میدانید چه کسانی نزد خداوند محبوبتر هستند و خداوند به چه کسانی بیشتر محبت دارد و به خدا نزدیک هستند؟ کسانی که بیش از دیگران به عیال خدا و به خانواده خداوند نفع و سود برسانند و خدمت کنند. پس این یک اصل در پیشرفت اسلامی است. عیالالله دیدن خلق، هدفگیری حبّ خداوند که عاشق خدا و معشوق خدا باشیم و راه آن را فرمودند با هدف الهی خدمت به خلق است. بیشترین سود را هرکس به این خانواده خداوند به یک معنا میرساند این نزد خداوند از همه به خداوند نزدیکتر است هم معلوم میشود بیش از دیگران خدا را دوست دارد و هم خدا او را بیش از دیگران دوست دارد. «أو أدخل عَلی اهل بیت سرورا» یا اگر نمیتواند منافعی را برساند و یک مشکلی را از یک خانوادهای و یک فردی حل کند، حداقل و دستِکم شاد کردن دست یک خانواده. پیامبر(ص) فرمود میدانید از نظر ما چه کسی دینیتر است و به خداوند نزدیکتر است؟ کسی که بتواند مشکل کسی یا فردی یا خانوادهای را حل کند و اگر نمیتواند مشکل را حل کند دستکم یک خانوادهای را شاد کند. یعنی غم را از خانهها و خانوادهها بیرون ببرد. یأس را از خانوادهها دور کند. کینه و نفرت را دور کند. شادی و عشق و محبت و لبخند را وارد خانوادهها و حریم اجتماعی بکند. پیامبر(ص) فرمود نزدیکترین شماها به خداوند و محبوبترین شما کسی است که خانواده خداوند را یعنی بشریت را شاد کند، با غم، با کینه، با یأس بتواند مبارزه کند، یا مشکل او را حل کن یا اگر نمیتوانی آنها را شاد کن. – ببینید اینها معیارهای پیشرفت اسلامی است- تولید ثروت؟ بله. تولید قدرت؟ بله. تولید علم و تکنولوژی؟ بله. اما هدف اینهاست نباید عیال الله و خانواده بشری یا حیوانات، گیاهان، محیط زیست، اینها نباید از بین بروند برای این که یک طبقه انگل سرمایهدار حداقلی در دنیا به همه چیز برسند و از همه چیز لذت ببرند تا بالا بیاورند بقیه هم نابود شدند که شدند. اینها تفاوتهای توسعه سرمایهداری است با توسعه اسلامی. اینها بخشی از تفاوتهایش هست.
حقمحوری یک نکته محوری دیگر است در توسعه اسلامی. که به حقوق باید توجه داشته باشید تو نمیتوانی بگویی من تولید ثروت میکنم از طریق ولو استثمار بقیه ملتها، از طریق استثمار طبقات ضعیف، کارگر و طبقات محروم، از طریق گرسنه نگه داشتن توده اکثریت، از طریق فاصله طبقاتی بین شهری و روستایی، بین بالا شهر و پایین شهر، از طریق رشوه، از طریق خیانت، از طریق اختلاس، میخواهم پیشرفت کنیم. این هم یک تفاوت دیگر. توسعه اسلامی و پیشرفت با مدل اسلامی، غیر از این که معنویت محور است و غیر از این که اخلاق محور است یکی هم عدالتمحور است یعنی حقوق مهم است، تمام حقوق بشر، حقوق مردم و حقوق دیگران و حقوق ضعفاء. حقوق ملتهای ضعیف. چون یک ملتهایی هستند ضعیف هستند نمیتوانند از خودشان دفاع کند من بروم بکشم غارت کنم نابود کنم و به جای آن نفت و طلایشان را میبرم، توسعه پیدا میکنم! خب حق ندارید. این توسعه لیبرال سرمایهداری و توسعه غربی است. اسلام چنین توسعهای را قبول ندارد. توسعه به چه قیمت؟ به چه شکل و به چه شیوه؟ یا در خانوادهها، شما خانوادهتان ثروتمند بشود، فرزندتان، همسرتان، امکانات بیشتر داشته باشند بله باید داشته باشند رفاه خوب است. پیامبر(ص) فرمود خانه هرچه وسیعتر، راحتتر، امکانات بیشتر و بهتر، اما به چه قیمتی؟ به قیمت این که لقمه را از دهان یک خانواده دیگری بگیرید، لقمه را از دهان یک بچه دیگری بگیرید به بچه خودتان بدهید؟ ده تا خانواده دیگر را نابود کنید برای این که خودتان پیشرفت کنید؟ این پیشرفت سرمایهداری غربی است، توسعه غربی است. در اسلام این پیشرفت را قبول ندارد. پیامبر(ص) فرمودند «مَن أکرَمَ أخاهُ فَإنَّما یُکرِمُ اللهَ فَما ظَنُّکُم بِمَن یُکرِمَ اللهَ عَزَّوجَلَّ أن یُفعَلَ بِهِ» هرکس برادر و خواهرش را، انسان دیگری را، مسلمان دیگری را اکرام کند و کرامت او را حفظ کند هم در عرصه بازار و اقتصاد کلاه او را برندارد، اموال او را بالا نکشد و هم او را در هر عرصهای تحقیر نکند، هرکس برادر یا خواهرش را اکرام کند خداوند او را اکرام خواهد کرد و خدا را اکرام کرده است و بزرگ داشته است. بعد میپرسند فکر میکنید خداوند با او چگونه عمل خواهد کرد وقتی بخواهد او را اکرام کند؟ فرمودند به کرامت دیگران حرمت بگذارید تا خداوند کرامت شما را حفظ کند. شیعه هستید؟ انسانیت در تعریف شیعه، اخلاق، کرامت انسان و پیشرفت و توسعه، معیارش باید اینها باشد. امام صادق(ع) فرمودند: «إنّه مَن عَظَّمَ دِینَهُ عظَّمَ إخْوانَهُ،» هرکس دین خودش را بزرگ میدارد دیگران را باید بزرگ بداند، مردم را، و به حقوق آنها باید احترام بگذارد «و مَنِ استَخَفَّ بِدینِهِ استخَفَّ بإخْوانِهِ» اگر میبینید کسی برای دیگران در بازار، در اقتصاد، در جامعه، در کارش هیچ حرمتی قائل نیست و به حقوق آنها احترام نمیگذارد کسی که به انسانها و حقوق آنها احترام نمیگذارد بدانید از نظر او انسانها حقیرند بدانید از نظر او خداوند هم حقیر و کوچک است! یعنی او دین هم ندارد. این تعبیر امام صادق(ع) است. شیعه جعفری و شیعه امام صادق هستید؟ «إنّه مَن عَظَّمَ دِینَهُ عظَّمَ إخْوانَهُ،» هرکس به دین احترام میگذارد و دین را بزرگ میدارد باید برادران و خواهران خود را بزرگ بدارد و آنها را بزرگ بدانند هرکس که هستند. فقیر، هرکس. و هرکس دین ندارد و برایش دین اهمیت ندارد این است که دیگران و حقوق دیگران برایش اهمیت ندارد اینهایی که به حقوق دیگران احترام نمیگذارند امام صادق(ع) فرمودند اینها دین ندارند. دینشان لقلق زبان است.
هشتگهای موضوعی